جدول جو
جدول جو

معنی غریب دوستی - جستجوی لغت در جدول جو

غریب دوستی
(غَ)
عمل شخص غریب دوست. ملاطفت و مهربانی درباره مردم درویش و غریب و بینوا: و انصاف در آن است که در همدان اگر امن باشد، هیچ شهری در اسلام مقابل آن نباشد، از فراخی نعمت و درستی هوا و آب وغریب دوستی و درویش داری. (مجمل التواریخ و القصص)
لغت نامه دهخدا
غریب دوستی
عمل غریب دوست مهربانی درباره غریبان
تصویری از غریب دوستی
تصویر غریب دوستی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غریب دوست
تصویر غریب دوست
آنکه غریبان را دوست دارد، دوست غریب، غریب پرور، غریب نواز
فرهنگ فارسی عمید
(غَ)
آنکه غریبان را دوست دارد. غریب نواز. غریب پرور. غریب پرست: اسدآباد... آبی اندک دارد و همه مردمش غریب دوست باشند. (مجمل التواریخ و القصص). همدان شهری است که در عراق و خراسان متفق اند که به درستی هوای آن، شهر نیست و مردمش غریب دوست باشند. (مجمل التواریخ و القصص)
لغت نامه دهخدا
(غَ)
دهی است از دهستان بروانان بخش ترکمان شهرستان میانج که در 6هزارگزی شمال باختری ترکمان و یک هزارگزی شوسۀ تبریز به میانه قرار دارد. محلی کوهستانی است وهوای آن معتدل است و سکنۀ آن 830 تن می باشد که شیعه اند و به زبان ترکی سخن می گویند. آب آن از چشمه است و محصول آنجا غلات و حبوبات و بزرک است و شغل اهالی زراعت می باشد و راه ارابه رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4). غریب دوست کنار راه میانه و تبریز میان خواجه غیاث و قره چمن در 509600گزی تهران واقع است
لغت نامه دهخدا
(غَ پَ رَ)
عمل غریب پرست. غریب نوازی
لغت نامه دهخدا
بیگانه دوست، بی کس نواز آنکه غریبان را دوست دارد غریب نواز غریب پرور مقابل غریب دشمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غریب پرستی
تصویر غریب پرستی
غریب نوازی
فرهنگ لغت هوشیار